احساس آب

(بلاگ آب)

احساس آب

(بلاگ آب)

نقد ادبی: ماهی در باد

نقد داستان "ماهی در باد"  

بهناز علی پور گسکری



..."داستان ماهی در باد" یک داستان اسطوره ای بومی، بر گرفته از فرهنگ باستانی ایرانی و آمیخته به اسطوره های بومی و مذهبی است. نویسنده در این داستان به تسخیر یک اندیشه اسطوره ای درآمده و برای اثبات اندیشه ناظر خود آن را در قالب اعمال شخصیتی امروزی به رهن می گذارد و سپس با درهم تنیدن اندیشه و ساختار بنایی تازه می آفریند. داستان با توصیفی شاعرانه در خدمت حال و هوا و فضای داستان شروع می شود. سپس به سفر ادیسه وار شخصیت اصلی داستان، حسینا، در شوره زاری آخرالزمانی نقب می زند. حسینا تنها بازمانده خشکسالی شوراب است. در این سفر او تلاش می کند الهه آب، ناهید، را بر سر مهر آورد؛  نهال پسته تقدیمش می کند، باری از شکر برایش می برد، برایش ساز می زند، و سرانجام لوک، سوگلی شترهایش، را فدیه می کند تا ناهید، معشوقه اسطوره ایش الهه باران، را به سر مهر آورد. اما ناهید امتناع می کند. او  از ناسپاسان گذشته در  خشم است و نمی بارد چون در اساس خاک شوره زار مرده و نیازمند دمیدن روحی دیگر است. باید همه چیز بمیرد و ویران شود تا زندگی تازه ای از سر گرفته شود. حسینا خودش را قربانی می کند و در شن زار مدفون می شود. در حقیقت کهن الگوی قربانی در حسینا تجسد می یابد و او بز طلیقه ای می شود تا حیات تازه ای به شوره زار بدمد و زندگی دیگری از سر گرفته شود. 

استفاده از چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش و درآمیزی آنها به منظور نشان دادن ضرورت حیاتی دیگر، هنرمندانه به کار گرفته شده است. فضا سازی های داستان، اشاره های فرهنگی و بومی و مذهبی همه در خدمت بیان محتوای نهفته در داستان است که مبین ضرورت حیاتی دیگر و سر زدن زندگی از میان مرگ است. بن مایه مهم دیگری که در داستان به چشم می خورد، مکافات گناه است.

با توجه به اشاره ای به قوم سدوم در تفسیر سورآبادی بر پریشانی متن داستان، حسینا یک تنه مکافات گناه یک قوم را پس می دهد. قومی که قربانی جهل و تمرد خود شدند و از سوی دیگر در روایات اسطوره ای ایرانی ناهید به چهار میخ کشیده می شود و زندانی می شود و پس از آن بر قوم ناسپاس نمی بارد. و "حسینا" در هر دو وجه مکافات قومش را پس می دهد. 

داستانهای کهن الگویی درصدد کشف تجربه های وسیع انسانی اند از این روست که در همه زمان ها قابل تأویلند. اما نکته مهم استحاله، قلب و جابجایی اسطوره از گذشته  تا به امروز بر حسب نیازهای انسانی است. داستان "ماهی در باد" با خلق تصاویری بدیع و جزء بینانه  مثل جوانه زدن خاری در پوتین، اشاره ای فرهنگی و سنتی مثل مراسم قربانی کردن لوک در کنار زبان شاعرانه در خدمت فضای اسطوره ای داستان، موفق میشود ارتباط اقناع کننده ای با زمان معاصر خود برقرار کند.

"چشم ها تا به روی هم رفت، دید آمد." جمله آغازین داستان "ساس" است که دنیای سراسر کابوس زیر پلک های راوی را  به دیده می آورد. در این داستان اشاره ها و ارجاعات بیرون متنی و گاه  تجربه های شخصی، دریافت مفهوم متن را با تاخیر مواجه می کند.  اما آنچه مهم است سگ کش شدن زندگی هایی است که همچون حدیثی آشنا از لابلای کابوس ها و خیالات راوی فریاد می شود. ..."




برگزیده  از :

 علی پور گسکری، بهناز (1389) حضور و غیاب اندیشه، نگاهی به مجموعه داستان "ماهی در باد" از حسین آتش پرور،   شرق  شماره 12351 -1390/1/11(ص . 13)



سایر مقالات  


و داستانهای ایشان :


جاماندیم ... 



بگذریم...


بماند...


راز کیمیا و افسانه ی مهر و ماه