عکس از:مراسم قالیشویی مشهد اردهال
این آیات متعرض سومین داستانى است که رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) ماءمور
شده به یاد آنها باشد و در نتیجه صبر کند، و آن عبارت است از: داستان ایوب پیغمبر
(علیه السلام ) و محنت و گرفتاریهایى که خدا برایش پیش آورد تا او را بیازماید. و
سپس رفع آن گرفتاریها و عافیت خدا و عطاى او را ذکر کرده ، و سپس دستور مى دهد تا
ابراهیم و پنج نفر از ذریه او از انبیا را به یاد آورد.
بنام خدا
وَ اذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوب إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنى مَسنىَ الشیْطنُ بِنُصبٍ وَ عَذَابٍ(41)
به یاد آور بنده ما ایوب را آن زمان که پروردگار خود را ندا داد که شیطان مرا دچار
عذاب و گرفتارى کرد (41).
ارْکُض بِرِجْلِک هَذَا مُغْتَسلُ بَارِدٌ وَ شرَابٌ(42)
(بدو گفتیم ) پاى خود به زمین بکش که آب همین جا نزدیک توست ، آبى خنک ، در آن
آبتنى کن و از آن بنوش (42).وَ وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَ ذِکْرَى لاُولى الاَلْبَبِ(43)و اهلش را با فرزندانى به همان تعداد و دو برابر فرزندانى که داشت به او بدادیم
تا رحمتى باشد از ما به او و تذکرى باشد براى خردمندان (43).
آیات 41 - 43 سوره ص
ترجمه تفسیر المیزان جلد 17 ص 316 و 317
به یاد آر ای محمد مصطفی
از ایوب آن بنده نیک ما
به درگاه یزدان نمود او خطاب
که شیطان بدادست من را عذاب
نجاتم ببخشاز درد و الم
همانا توئی نوشداروی غم
بگفتیم پایت بزن بر زمین
یکی چشمه آب حاضر ببین
بکن شستشو اندرین آب سرد
بیا شام زآن آب ای نیکمرد
بمردند اطفال او بس زیاد
خدایش از آنها به او طفل داد
برحمت رساندیم بر او مدد
مگر پند گیرند اهل خرد
خدا یافت ایوب را بس صبور
که بودی نگاهش به سوی غفور