ای حضورت بهار زیبایی ,چون بهاران چه قدر خندانی
از دو چشمت غزل سرازیر است تازه مثل شکوه بارانی
من برایت ترانه میگویم ,غزل عاشقانه میگویم
دفتر عاشقانه های مرا پیش من عاشقانه می خوانی
من به یمن نگاه مجذوبت,به بلندای موی مشکینت
با همین سادگی شدم عاشق ,تو عزیزم مگر نمیدانی?
می شود عشق را ز چشمانت به نگاه لطیف معنا کرد
من دلت را به دست آوردم با همین شعرها به اسانی
دوست دارم کنار من باشی,در دلم شهریار من باشی
نازنینم عزیز فردوسی,شک نکن در دلم تو سلطانی
فردوس اعظم - خنجد
فــردوس اعظــم ۳۰ آبانمــاه ۱۳۶۳ برابر ۲۱ نوامبــر ۱۹۸۴( در روســتای»خودگیـف سـایه« منطقـۀ مسـچاهِ تاجیکسـتان چشـم به جهان گشـود. فارغالتحصیــل رشــتۀ زبانهــای خارجــی دانشــگاه دولتــی خجنــد و ِ مترجــم زبــان انگلیســی اســت. تــا کنــون نوشــتهها و چکامههایــش در نشـریههای سـغد، سـغدیان، نـور معرفـت، پیـام دوسـت، پیـام کوهسـتان و ورارود چـاپ تاجیکسـتان و تارنماهـای مختلـف پارسـی منتشـر شـده اسـت. »ابرهـای آبـی« نـام نخسـتین دفتـر شـعر فـردوس اسـت که سـال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) در شــهر خجنــد تاجیکســتان منتشــر شــد. »یــک بغــل غـزل« دومیـن مجموعـۀ شـعر فـردوس اعظـم اسـت.
منبع: وبلاگ فردوس اعظم