قاراگیله
گلمیشهم اوتاقینا اویادام سنی، قاراگیله، اویادام سنی
نه گؤزهل خلق ائلهییب یارادان سنی، قاراگیله، یارادان سنی
گوتوروب من قاچارام آرادان سنی، قاراگیله، آرادان سنی
قیزیل گول اسدی، صبریمی کسدی، سیل گوزون یاشین قاراگیله، آغلاما بس دی
ائلیمین داغلاری دولان با دولان، قاراگیله، دولان با دولان
نه سنه قیز قحتطدی، نه منه اوغلان، قاراگیله، نه منه اوغلان
اگر منی سئومیسن گئت آیری دولان، قاراگیله ، گئت آیری دولان
آغاج اولایدیم، یولدا دورایدیم، سن گلهن یولا، قاراگیله، کولگه سالایدیم
Qaragilə
Gəlmişəm otağına, oyadam səni, qaragilə, oyadam səni
Nə gözəl xelq eyləyib, yaradan səni, qaragile, yaradan səni
Götürüb qaçıraram, aradan səni, qaragile, aradan səni
Qızıl gül əsti, səbrimi kesti, sil gözün yaşın, qaragile, ağlama bəsdi
Elimin dağları dolan ba dolan, qaragile, dolan ba dolan
Nə sənə qız gəhətdir, nə mənə oğlan, qaragilə, nə mənə oğlan
Eğer məni sevmişsen get ayrı dolan qaragile get ayrı dolan
Ağaç olaydım, yolda duraydım, sen gelen yola, qaragile, kölge salaydım
قاراگیله (احتمالا خطاب به یار چشم سیاه)
به اتاقت آمدهام، میخواهم بیدارت کنم
خالق تو را چه زیبا خلق کرده است
تو را [از میان جمع] تصاحب کرده و فرار میکنم
[رایحه] گل محمدی میوزد، صبرم تمام شد، خیسی چشمانت را پاک کن، گریه کافی است
کوههای وطنم در هر جایی
نه برای تو قحطی دختر است و نه برای من قحطی پسر
اگر مرا دوست نداری برو و تنها قدم بزن
کاش درختی بودم و در راهی که از آن میگذشتی سایهسارت میشدم.
برگرفته شده از منبع
قارا گیله از معروف ترین ترانه های معاصری می باشد که وارد موسیقی فولکلور آذربایجان شده ، اکثر آذربایجانی ها حداقل چند بند از این ترانه را حفظ بوده و همواره آنرا زمزمه می کنند. از خوانندگان معروفی که این ترانه را اولین بار اجرا کرده می توان به خانم "ربابه مراداوا" اشاره کرد که با اجرایی فوق العاده لقب "قارا گیله" را از آن خود کرد.
طاهره اشراقی خواهر ربابه که خود از خوانندگان موسیقی آذربایجانی است خاطراتی از ربابه به شرح ذیل نقل میکند: ربابه دلتنگ اردبیل بود. او برای شبهای زیبای اردبیل دلتنگ شده بود. برای زمستان اردبیل، برای بهار اردبیل. او همیشه بخاطر دوری از اردبیل سوخت و ساخت و گریست. میگفت: کاش راههای ایران - شوروی باز بود و من به هر زحمتی که شدهاست خود را به اردبیل میرساندم. هر ذره از خاکش را بوسیده و در آنجا میمردم. میراحمد عسکرلی از کارکنان مرزی شوروی نقل میکند:
ربابه برای نزدیکی به اردبیل اکثر کنسرتهایش رادر نوار مرزی آذربایجان و در همسایگی اردبیل اجرا مینمود. روزی که به آستارا (آستارای شوروی) آمده بود از مرزبان خواست تا مرز را برای او باز نمایند تا او خود را به اردبیل نزدیک حس کند. مرزبان با وجود خفقان شدید دولت شوروی با مسئولیت خویش مرز را فقط به خاطر حرمت و ارزش ربابه باز مینماید. ربابه خود رابه روی پل ارتباطی بین آستارای ایران وآستارای شوروی میرساند و باصدای حزینی ترانه قره گیلا راآنچنان برای اردبیل زمزمه میکند که اشک از گونههای خود و دیگر مرزبانان جاری میگردد.طاهره مراداوا عضو گروه موسیقی باکو که این گروه از استادان موسیقی آذربایجان تشکیل شده، در تاریخ۱۹/۰۴/۱۳۸۳درفرهنگسرای هنر(ارسباران)تهران برنامهای اجرا کردند.
در سال 1968 آهنگساز نابغه آذربایجان "مایسترو نیازی" موسیقی قارا گیله را برای سمفونی ساخت و این آهنگ را جاودانه نمود.
نیازی دوران کودکی خود را در تبریز گذرانده بود و بعد ها هم چندین بار به تبریز سفر کرد. نیازی خوب می دانست که قارا گیله از جاودانه های موسیقی آذربایجان است. قارا گیله به خاطر اینکه از احساسات عاشقانه بی پرده سخن می گفت در محیط های عمومی به ندرت اجرا می شد.
بعد از سقوط حکومت ملی آذربایجان و ممنوعیت اجرای آهنگ های آذربایجانی ، قارا گیله همراه مهاجرینی که به آذربایجان اون وری رفته بودند در آن سوی آراز طنین انداز شد و با اجرای شوکت علی اکبراوا در رادیو باکو توسط امواج دوباره به سرزمین مادری بازگشت.
ممنوعیت این نغمه سحرانگیز عاشقانه و بقیه آهنگ های آذربایجانی بعد از اون هم ادامه داشت و از پخش آن در رادیو و تلویزیون ممانعت می شد ولی این ممنوعیت ها هرگز باعث فراموشی قارا گیله نشد بطوری هنوز هم این ترانه در عروسی های آذربایجان از محبوب ترینهاست.قارا گیله را قالیبافان بر سر دار قالی با خود زمزمه کرده و نوای آهنگینش را بر تار و پود قالی می بافند.
قارا گیله مجازی از "جانم" ، "عشقم" ، "قلبم" است که متن کامل آن دارای 19 بند بوده و هر بند دارای دو قسمت مجزاست. قسمت اول هر بند دارای صداهای کشیده و قسمت دوم قالباً همراه با صداهای کوتاه می باشد.
متن کامل قارا گیله بعد از جنگ جهانی دوم از طرف انتشارات "چمن آرا"ی تبریز و در قالب کتاب "تصنیف های آذربایجان" منتشر شد. بعد ها پرویز پرویزی در کتابهای "تصنیف های قفقاز و باکو" و "تصنیف های ترکی استانبولی" خود متن کامل این ترانه را به چاپ رساند، ولی هر دو کتاب به علت تیراژ محدود کمیاب بوده و در معدود کتابخانه ای پیدا می شوند. در سال 2001 ژورنالیست مشهور آذربایجانی "رافائل حسین اف" متن کامل قارا گیله را به نقل از کتاب "پرویز پرویزی" در کتاب "میلتین ذره سی" خود انتشار داد.
اگرچه قارا گیله برای عاشقان روایتگر عشق و عاشقی می باشد ولی برای هر مهاجر آذربایجانی درغربت تداعی بخش تبریز و آذربایجان است. مهاجرینی که تبریز را یار و عشق خود می دانند با شعر قارا گیله از دوری وطن خود گر گرفته و آتش می گیرند. قارا گیله شنونده را هم می خنداند و هم به گریه وا می دارد و بی دلیل نیست که آن را در آذربایجان اون وری غمنامه مهاجرین می نامند.