احساس آب

(بلاگ آب)

احساس آب

(بلاگ آب)

زن و آب و زندگی



قبل از آمدن آیدا، در آثارشاملو - مخصوصاً در آثار مجموعه ی هوای تازه -- شخصیت ها و تصاویر مختلف زن دیده می شود.

این شخصیت های زن هم زیبایی خود را دارند و هم ارتباط متقابلی با شکل گیری تصویر آیدا.در این مقاله شخصیت های زن قبل از آیدا را به سه نوع تقسیم می کنم .
یک) زن: عشق پنهان
دو) زن: مظهر آب و زندگی
سه) بازمانده تصویر و تصویر پرواز
در این شعر "ماهی" نماد یقیینی است که در دل راوی گم شده بود و ایماژ توان حیاط و زندگی را هم شامل میشود. انگار این "برهنه" از "شوره زار یاءس" یا "برکه های آینه" ، "ماهی" گریخته را به دست گرفته برآمده است. "برهنه" به صورت زن هم، مظهر یقین و توان زندگی است که راوی به آن می گوید، " آه ای یقین یافته بازت نمی نهم! ". این "برهنه" گرچه به صورت زن در میآید، اما بوی انسان ندارد و مانند جانور آبی یا دریایی است که از ته آب یاءس راوی برآمده است.

ماهی
احمد شاملو


من فکر می‌کنم
هرگز نبوده قلب من
این‌گونه،گرم و سرخ

احساس می‌کنم
در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار چشمۀ خورشید
در دلم
می‌جوشد از یقین؛

احساس می‌کنم
در هر کنار و گوشۀ این شوره‌زار یأس
چندین هزار جنگل شاداب
ناگهان
می‌روید از زمین.

آه ای یقین گمشده، ای ماهی گریز
در برکه‌های آینه لغزنده تو به تو!
من آبگیر صافیم، اینک! به سحر عشق؛
از برکه‌های آینه راهی به من بجو!

من فکر می‌کنم
هرگز نبوده
دست من
،این‌سان بزرگ و شاد

احساس می‌کنم
در چشم من
به آبشرِ اشکِ سُرخگون
خورشید بی‌غروب سرودی کشد نفس؛

احساس می‌کنم
در هر رگم
به هر تپش قلب من
کنون
بیدار باش قافله‌ئی می‌زند جرس.


آمد شبی برهنه‌ام از در
چون روح آب
در سینه‌اش دو ماهی و در دستش آینه
گیسوی خیس او خزه‌بو، چون خزه به هم

من بانگ کشیدم از آستان یأس:
«! ـ آه ای یقین یافته، من بازت نمی‌نهم»

از مجموعۀ «باغ آینه»


  از تصویرهای زن در شعرهای شاملو ---از (( هوای تازه)) تا آیدا ------
کیمیه مائدا
Maeda, Kimie (2010) Images of woman in poetry of Ahmad Shamlu: from 'fresh Air' to Ayda,research Institute for World Languages, Osaka University

- مائدا، کیمیه (1389)روایت و زن: بررسی جایگاه زن در روایات مکتوب و شفاهی ادب پارسی گزارش پژوهشی برنامه انجمن ژاپن برای پیشرفت علوم به کوشش یوکو فوجیموتو

- میرعابدینی، حسن (1366) صد سال داستان نویسی ایران - جلد اول، نشر تندر

- میرعابدینی، حسن (1368) صد سال داستان نویسی ایران - جلد دوم، نشر چشمه


نظرات 1 + ارسال نظر
water_friend جمعه 6 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 16:19

"چکامه ی آب دریا"

دریا
می خندد به رودها
دندان ها کف
لب ها آسمان.
آه، چه می فروشی دختر غمگین،
با سینه هایت برهنه در باد؟
- آب می فروشم، آقا
آب دریاها...
آه در خونت چه می بری جوان سیاه؟
- آب می برم، آقا
آب دریاها...
این اشک های شور
از کجا می آید، مادر؟
- آب می گریم، آقا
آب دریاها...
قلب من، و این تلخی بی پایان
از کجا زاید؟
بس تلخ است آب
آب دریاها...
دریا
می خندد به دورها
دندان هاش کف،
لب هاش آسمان.

فدریکو گارسیا لورکا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد