"عشق یک هنرمند، عشق عمومی است نه خصوصی و نامه های یک شاعر برای معشوقه اش، نامه های او برای تمام زنان جهان است!"
نام کتاب : باران یعنی تو بر می گردی
نویسنده : نزار قبانی
مترجم : یغما گلرویی
41
باران خیسمان می کرد
و بر بارانی هامان سبزه سبزه می شد ...
بی تو اما سبزه ای در کار نیست!
باران می بارد بر تنهایی من
و سبزینه ای جوانه نمی زند !
74
دوباره باران گرفت
باران معشوقهی من است
به پیش بازش در مهتابی میایستم
میگذارم صورتم را و
لباسهایم را بشوید
اسفنج وار...
باران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد!
باران یعنی قرارهای خیس!
باران یعنی تو برمیگردی
شعر بر میگردد!
پاییز به معنی رسیدن دست های تابستانی توست
پاییز یعنی مو و لبان تو
دستکش ها و بارانی تو
و عطر هندیات که صد پارهام میکند
باران، ترانهای بکر و وحشی ست!
رپ رپهی طبلهای آفریقایی ست
زلزله وار میلرزاندم!
رگباری از نیزهی سرخ پوستان است!
عشق در موسیقی باران دگرگون میشود
بدل میشود به یک سنجاب
به نریانی عرب یا پلیکان غوطه ور در مهتاب!
چندان که آسمان سقفی از پنبه های خاکستری ابر میشود
و باران زمزمه میکند
من چون گوزنی به دشت میزنم
دنبال عطر علف
و عطر تو که با تابستان از این جا کوچیده
95
این نامه استثنایی است...
در کتابش بخوانید: دانلود
منبع: ویکیپدیا