واکنش انسانها به باران متفاوت است. عدهای باران که میبارد حالشان خوب است؛ بهقدری که دوست دارند ساعتها زیر باران، با هر شدتی که باشد، قدم بزنند و زندگی کنند. باران رحمت خداست. به همین دلیل هم در فرهنگهای مختلف جهان، باران تعریف و جایگاه خاص خودش را دارد.
نغمههای بارانی
فردریک شوپن (1849-1810میلادی) یکی از مشهورترین آهنگسازان لهستانی و نوازنده پیانواست. شوپن تمام قطعات و آثار موسیقاییاش را برای پیانو نوشت و چند اثر ارکسترال او نیز در واقع همراهی ارکستر بزرگ با پیانو بود. او بین سالهای 1835 تا 1839میلادی، 24 پیشدرآمد یا پرلود برای پیانو نوشت که پیشدرآمد شماره 15 از این مجموعه «پرلود قطرات باران» نام دارد.
این قطعه در اجراهای گوناگون بسته به تند یا کند نواختن قطعه، پنج تا هفت دقیقه است. چیدمان نتهای موسیقی و تکرار یک نت در سراسر قطعه تداعیگر قطرههای باران برای شنونده است.د
دربعضی منابع تاریخی گفته شده که جرج سند، رماننویس و شرححال نویس مشهور فرانسوی درعصر روزی بارانی در خانه شوپن مهمان بوده و شاهد نواختن این قطعه زیبا توسط او بود.
بشنوید
F.Chopin - Prelude in D-flat Major Op ۲۸ No ۱۵۳۱۵
این پرلود که با نام "قطره باران" شناخته می شود، پانزدهمین پرلود از مجموعه ۲۴ پرلود شوپن می باشد. این پرلود، طولانی ترین پرلود و به دلیل اینکه حس باریدن باران را به شنودگان می دهد، یکی از مشهورترین پرلود ها و آثار شوپن می باشد. همچنین با با اجرای به یاد ماندنی "ولادیمیر هوروویتز" بسیار شنیدنی است.
آفتاب تابان و باران
ژاپن یا کشور آفتاب تابان یکی از کشورهای با میزان بارندگی بالاست. باران در زندگی روزمره ژاپنیها همواره نقش مهمی داشته و به همین دلیل آنها تمهیدات گوناگونی را برای زندگی در شرایط بارانیاندیشیدهاند. زبان ژاپنی که محمل فرهنگ و باورهای مردم این سرزمین است، برای گفتن از پدیده « باران»، غنای بالایی دارد.
در این زبان شکلهای مختلف باران و شرایط ناشی از آن با حدود 50 واژه بیان میشود. بعضی از شرایط و مواردی که برای آنها واژهای خاص در زبان ژاپنی وجود دارد عبارتند از: باران زمستانی، باران پاییزی، باران فصلی، باد و باران، برف و باران، باران سبک، باران شدید و باران و شبنم. از نکات جالب دیگری که در ژاپن با باران پیوند خورده،هنر ساخت چتر در این کشور است. از زمانهای دور در کشور ژاپن مواد گوناگونی از جمله کاغذهای روغنی، بامبو و غیره برای ساخت چتر مورد استفاده قرار گرفته است.
در بسیاری از آثار هنری سنتی کشور ژاپن مانند نقاشیها و تئاترهای سنتی این کشور از چترهای رنگارنگ با طرحهای بدیع و چشمنواز استفاده میکنند. به همین دلیل چترسازی هنر سنتی این کشور بهشمار میآید.درحال حاضر بعضی از هنرمندان روی چترها نقاشی میکنند. در واقع چتر، بوم نقاشی ژاپنیهاست.
ملکه باران
در ساکنان قبیله«بالوبدو» در کشور آفریقای جنوبی این اعتقاد وجود دارد که موجودی به نام باران یا موجاجی وجود دارد. افراد این قبیله بر این باورند که این ملکه از قدرت مافوق طبیعی درباره ابرها و بارش باران برخوردار است.
بنابر سنت این قبیله پس از مرگ ملکه باران، بزرگترین دختر او و در صورت عدم وجود فرزند دختر، یکی از دختران خانواده جایگزین ملکه درگذشته میشود. این ملکه در باغ بزرگی که نمادی از برکت و قدرت اوست زندگی میکند. بزرگترین باغ سرخس نخلی در جهان همین باغ است.بودجه دولتی برای اداره اموال ملکه باران و برگزاری مراسم مرتبط به این سنت توسط دولت تامین میشود.
آخرین موجاجی در سال 2005 فوت کرده و هنوز کسی جایگزین او نشده است. رمان مشهور «او: یک روایت» اثر رایدر هاگارد در سال 1887 میلادی با الهام از زندگی دومین ملکه باران نوشته شده است.
باران سیاه
ماسوجی ایبوسه، نویسنده ژاپنی در سال 1965 میلادی رمانی به نام «باران سیاه» را نوشت. طرح این داستان براساس رخدادهای تاریخی پس از انفجار هولناک بمب اتمی در شهر هیروشیماست.
نویسنده در نگارش این داستان از منابع مستند، روایتهای واقعی و خاطرات شخصی بعضی از شهروندان و قربانیان بمباران اتمی شهر کمک گرفته است. در این داستان مردی به نام «شیزوما» بعد از وقوع انفجار به مناطق مختلف شهر مراجعه کرده و به پژوهش درباره وسعت خرابیها و اثرات انفجار میپردازد.
در بخشی از داستان آقای شیزوما درگیر آن است که بمبی که باعث این فاجعه بزرگ شده چه ویژگیهایی داشته و چه نامی میتوان بر آن گذاشت. از همین رو است که در بخشهای مختلف داستان این بمب با نامهایی همچون «سلاح جدید»، «سلاح مرموز» و در نهایت «بمب اتمی» نامگذاری میشود. در پارهای از بخشهای این داستان نویسنده چنان با جزئیات دقیق به توضیح زخمها و آسیبهای جسمی قربانیان انفجار هستهای پرداخته که خواننده را تحت تأثیر قرار میدهد.
از نکات فنی جالب توجه در نگارش این داستان بهرهگیری از طنز و کنایه در بعضی از بخشهای داستان است که از ویژگیهای مشخص داستانهای ایبوسه است.
باران، نماد خشم و شادی
باران همیشه در زندگی بشر از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است.نیاز و وابستگی شدید به باران از نیاز به حفظ حیات، سرچشمه گرفته است. به همین دلیل انسان همیشه در نمادهای فرهنگی و آثار هنری از یک سو و در آیینها و باورهایش از سوی دیگر همواره ازباران یاد کرده است.
شیوه زندگی انسان و رابطه مستقیم یا غیرمستقیمی که زندگی او با باران دارد در نوع نگاه او به این پدیده طبیعی تأثیرگذار بوده است. برای مثال، برای کشاورزی که در زمان مشخصی از سال چشم انتظار بارندگی برای به ثمر رسیدن محصولاتش است، بارندگی شاید یکی از مهمترین رخدادها بهشمار آید در صورتی که همین باران برای شخصی که در شهر زندگی میکند و بارندگی ترافیک شهری را برایش به همراه دارد، باعث بروز اختلال در روند طبیعی زندگی روزمره او گردیده و امری ناخوشایند به حساب میآید.
گاهی اوقات بارندگیهای شدید که منجر به سیل میشود نمادی از خشم طبیعت به حساب میآید.بنابراین باران همزمان میتواند باعث شادی و خشم برای افراد شود.
این نقطه از کره زمین بارانی است
منطقه«چِراپونجی» یا «سوهرا» در ایالت مگالایا در شمالشرقی شبهقاره هندوستان پربارانترین نقطه کره زمین است. چراپونجی در زبان محلی به معنی سرزمین پرتقال است. میانگین بارندگی سالانه آن حدود 11 هزار و 700 میلیمتر است.
گیاهان گوناگون استوایی و جنگلی در این منطقه روئیده و درهها و آبشارهای پرآب آن را به منطقهای خاص تبدیل کرده است. ابرهای بارانزا از خلیج بنگال به این منطقه رسیده و هوای آن را بارانی میکنند. نکته جالب اینکه میزان بارندگی این منطقه در شب بیشتر است. این منطقه فقط یک فصل دارد و آن هم فصل بارانی است. به این معنی که تقریبا در بیشتر روزهای سال باران میبارد. وجود رودها و جویبارهای فراوان در این منطقه باعث شده که فناوری ساخت پل در طول تاریخ آن رونق بسیاری داشته باشد.
بسیاری از این پلها از چوب و ریشه درختان و به شکل معلق ساخته شدهاند. سرسبزی و طبیعت بکر و بارانهای مداوم این منطقه باعث شده تا طبیعت این منطقه به یکی از جاذبههای مهم گردشگری تبدیل شود.
ابر پیامآور
مشهورترین شاعر هندوستان به نام«کالیداسا» که احتمالا در قرن پنجم یا ششم میلادی زندگی میکرده،ترانه «ابر پیامآور» یا «مگادوتا» را به زبان سانسکریت سرود.
این شعر 111 بند است و داستان شخصیتی اساطیری را بازگو میکند که بنابر دلایلی به مدت یکسال در منطقهای زندانی شده است.
این شخص در زمان دوری از همسرش، پیامش را به ابر بارانزایی که از آن منطقه میگذرد، میسپرد تا ابر پس از رسیدن به کوههای هیمالیا، پیام او را به همسرش برساند. از نکات جالب توجه این شعر،بیان دقیق و ظریف مسیر حرکت این ابر از مناطق مختلف هندوستان است. این شعر در سال 1813 میلادی به زبان انگلیسی ترجمه شد.
آهنگساز مشهور انگلیسی گوستاو هولست قطعه «ابر پیامآور» را در سال 1910 میلادی از روی این قطعه سرود. نقاشان بسیاری از جمله «نانا جوشی» از این داستان الهام گرفته و نقاشیها و طراحیهای مختلفی خلق کردهاند.
پاریس بارانی
نقاشی «خیابانی در پاریس در روز بارانی» اثر نقاش مشهور فرانسوی«گوستاو کایبوت» (1894-1848میلادی) در سال 1877 میلادی است. در این نقاشی قطرههای باران چندان واضح ترسیم نشدهاند، اما زمین خیس و انعکاس اشیا و ساختار بدنی انسانها در خیسی زمین حکایت از بارانی ریز در شهر دارد.
در این نقاشی افرادی با چتر در حال گذر از میدان دوبلین در شهر پاریس هستند که در آن زمان چهارراه مسکو نام داشت. کایبوت با اینکه از نقاشان سبک امپرسیونیسم محسوب میشود ولی این اثر او کاملا رئال یا طبیعی است. تمایل نقاش به هنر عکاسی در این نقاشی مشهود است بهطوری که در این نقاشی اشخاص دوردست تا حدودی با حاشیههای محو طراحی شده و اشخاص نزدیکتر با وضوحی بیشتر دیده میشوند. این ویژگی درعکسهادیده میشود.این اثر درحال حاضر در گالری هنری شیکاگو است.
باران ماهی
در طول تاریخ گزارشهایی از پدیده نادر و شگفتانگیز بارش جانوران از آسمان به چشم میخورد. نویسنده و دانشمند روم باستان، پلینی پدر، گزارشی از بارش ماهیها و قورباغههااز آسمان ارائه کرده است.
سربازان فرانسوی در سال 1794 میلادی از باران قورباغه در مکانی نزدیک شهر لیل گزارش دادهاند. در روستای یورو در کشور هندوراس بارش پیاپی ماهی از آسمان توسط ساکنان محلی گزارش شده است. یکی دیگر از نمونههای شاخص بارش ماهی مربوط به سال 1861 میلادی در شهر سنگاپور است. در جریان این اتفاق که با طوفانی سه روزه همراه بود، مقدار زیادی ماهی از آسمان به زمین فرود آمد.
مهمترین نظریهای که برای توضیح چنین پدیدهای وجود دارد،طوفانهای سهمگین و گردبادها است.این طوفانها با گردباد همراه است. این گردباد باعث بالا بردن بعضی از موجودات انتقال مجدد آنها به زمین حین بارش میشود.
باران کالویان
یکی از مراسم بسیار کهن که برای باران برگزار میشود،مراسم کالویان است. این رسم در مناطق جنوبی کشور رومانی، پیش از ظهور مسیحیت در این منطقه برگزار میشد. این رسم بعدها با آیین مسیحیت تلفیق شد.
در این مراسم دختران جوان تندیسی از گِل ساخته و آنرا روی تابوت چوبی کوچکی قرار داده و اطراف آنرا با گلهای تازه تزئین میکنند.تندیس موردنظر توسط این دختران جوان و کودکان روستا در محلی دفن شده و سه روز بعد دوباره از مدفن خارج میشود. تندیس به جریان آب رودخانه یا رود سپرده شده یا به اعماق چاهانداخته میشود.
این مراسم معمولا در اوایل فصل بهار یا زمانی از سال که خشکسالی رخ داده، برگزار میشود. پس از انجام مراسم نوعی شیرینی مخصوص توسط دختران پخته و با دیگر نوجوانان و کودکان حاضر در مراسم صرف میشود.
منبع : برترین ها