احساس آب

احساس آب

(بلاگ آب)
احساس آب

احساس آب

(بلاگ آب)

ادبیات زنان : فرشته خدابنده



برگزیده از شعر-عکسهای ایشان


1- "آرام تر از آبی دریاست نگاهت        من ماهی دلخواه توام، تور مینداز"

 
2- "تو آبشار امیدی و زندگی جاری است    هنوز در تن آتشفشان خاموشت"


3- "مثل یک اتفاق می افتی ؛ وسط دستهای تقدیرم

چشمه ای سر بزیرم وناچار،رو به دریای تو سرازیرم"


4- "شبیه حس گلبرگی که جان می گیرداز بوسه

دلم تنگ است  یک دنیا  برای  بوسه بارانت "


5-"شب که پشت پنجره با ماه صحبت میکنم

شیشه می گریدکه من باآه صحبت میکنم"


6-"دریای من تو هستی من را بکش در آغوش   بگذار در وجودت من یک حباب باشم "


7- " مثل پری کنار ساحل  زیبا است    در پای تو سجده کردن دل زیبا است 

دیوانه کند نگاه تو دنیا را                برهم زدن جهان عاقل زیبا است "






آثار: 

و ی دارای دو مجموعه شعر و یک مجموعه رباعی  با نام های 


''شانه  و گیسوی غزل. ''

''غزلستان''

''صد رباعی صد شهید'' می باشد



شماره یک :


خدا کند که دوچشم تو مال من باشد

حرام جمله ی عالم ،حلال من باشد


خدا کند که بیایی به خواب من هرشب

خدا کند که لبت رزق سال من باشد


چه می شودکه شبی روی تخت درحجله 

کجات دامنه حس و حال من باشد


بیفتی از سرشب مثل ماه روی تنم

پلنگ صخره نشینت غزال من باشد


گناه گرم تنت در شبان بارانی 

جواب مستحب هر سوال من باشد


نه اینکه جسم من آتش گرفته بی علت

لب تو علت این اشتعال من باشد


چگونه می شودت حال اگر همین حالا

تنت نصیب نگاه زلال من باشد


نریز ناز چو دستت به گردنم افتد

خوشا شبی که دو دستت مدال من باشد


نباشد این قدرم بخت چون یقین دارم

شب وصال ،شب ارتحال من باشد


#فرشته_خدابنده 

# کتاب شانه و گیسوی غزل (چاپ دوم )


https://telegram.me/FereshtehKhodabandeh



شماره 2 :

یک لب بده به من که لبم تیر میکشد

عشقت مرا به آتش و زنجیر میکشد


یک لب بده دوباره که در حسرت لبت  

تب آتشی براین دل غمگیر می کشد


چون آهویی که از همه مردم گریخته

خود را به زیر سایه‌ی یک شیر می کشد


این بوسه ها که می چشی از قندهار لب

آخر تو را به قله ی  پامیر می کشد


این لحظه های داغ هوس خیز عاشقی

ما را  به یک جنون  نفس گیر می کشد


بر روی بوم نرم تنم  دست های تو

یک چشمه زلال سرازیر می کشد


حاشا که شیخ، از شب ما با خبر شود

کار من و تو باز به تعزیر می کشد


#فرشته_خدابنده


@FereshtehKhodabandeh


شماره 3: 

نه حس خوردوخوراک و نه روزوشب دارم

کشیده  بی تو  به  بیراهه ی بدی  کارم


شبیه ساعت شماطه دار دست اتاق

بدون اینکه بخواهم همیشه بیدارم


سکوت ثانیه هایی که بی تو در گذرند

گواه رنج بزرگی که من گرفتارم


عجیب نیست که بی تو در آتش دوری

شبیه ابر بهاری مدام می بارم


بدون اینکه بدانم چرا؟ تو هم رفتی 

بدون اینکه بدانی که دوستت دارم


اگر غریب و شکسته هنوزمست توام

چو سکه ای ز ته جوی آب بردارم


قسم به سرخی گل ها قسم به سبزدرخت

هنوزعشق عزیزم! به تو وفادارم


#فرشته_خدابنده


@FereshtehKhodabandeh



شماره 4: 

باز کن امشب بهشتت را، مرا از رو ببر

حلقه کن بر گردنم تا ساحل گیسو ببر


دستهایم را بگیر و رمز شب رافاش کن

تشنگی های مرا تا چشمه ی جادو ببر


من عسل های فراوانی تدارک دیده ام

بی تعارف دست خود را داخل کندو ببر


دست خود دادی به دستم تازه دستم بو گرفت

خواستی یک شب بیا با خویش دستنبو ببر


گاهگاهی باصراحت جمله هایت را بگو

گاه جان را با اشاره ، باخم ابرو ببر


شاعری سهم شماباشد ، سزاوارشماست

دل ببر، هرشب دلی ازاین''غزل-بانو''ببر


#فرشته_خدابنده 

https://telegram.me/FereshtehKhodabandeh


شماره 5- بگذار لبم از لب تو کام بگیرد  شاید که دلم اندکی آرام بگیرد ...  ادامه فایل صوتی 


اینستاگرام  : فرشته خدابنده

وبلاگ فرشته خدابنده    تب یخی