احساس آب

احساس آب

(بلاگ آب)
احساس آب

احساس آب

(بلاگ آب)

دیشب که بارون اومد


دیشب که بارون اومد        یارم لب بون اومد

رفتم لبش ببوسم        نازک بود و خون اومد
خونش چکید تو باغچه        یه دسه گل دراومد
رفتم گلش بچینم        پر پر شد و هوا رفت
رفتم پر پر بگیرم        کفتر شد و هوا رفت
رفتم کفتر بگیرم        آهو شد و صحرا رفت
رفتم آهو بگیرم        ماهى شد و دریا رفت


م. آزاد