احساس آب

احساس آب

(بلاگ آب)
احساس آب

احساس آب

(بلاگ آب)

تیشتر یشت



«تیشتر یشت» نوشته زهره زرشناس و فرزانه گشتاسب 



"طلوع تیشتر همزمان با تازش دوباره چشمه های آب است".مقامی، نسرین ( 1382) تیشتر ایزد باران، پیک خدایان، کتاب ماه هنر شماره 57 و 58 


"یشت، به معنای «پرستش و نیایش» و از نظر لغوی با واژه کهن «یسن» و واژه‌ «جشن ایزد» در زبان فارسی هم ریشه است.
مجموعه یشت‌ها، نام بخشی از کتاب اوستا و شامل سرودهایی در ستایش ایزدان قدیم ایرانی نظیر ناهید، مهر و تیشتر است. این مجموعه شامل بیست و یک یشت است که تیشتریشت، یشت هشتم از این مجموعه در توصیف ستاره تیشتر است. ستاره تیشتر در اوستا ایزد باران است و نامش در بخش‌های مختلف اوستا آمده است. افزون بر نام ایزد باران، تیشتر نام چهارمین ماه سال در تقویم ایران باستان و سیزدهمین روز هر ماه است که در زبان فارسی زردشتیان تقارن روز تیر و ماه تیر را«جشن تیرگان» می‌نامند و در این جشن در کنار آب‌های جاری و رودخانه‌ها و باغ‌ها به نیایش و شادمانی می‌پردازند و بر یکدیگر آب می‌پاشند."
(خبرگزاری کتاب ایران)



"تیشتر، خدای باران که به صورت ستاره شعرای یمانی یا کلب اکبر تجسم می یابد نزد اروپاییان سیریوس Sirius نامیده میشود ,  و در شرق  و بویژه در ماههای تیر و مرداد و شهریور پیش از طلوع خورشید دیده میشود و  از ایزدان مزدیسنا و نگهبان باران است." مقامی، نسرین ( 1382) تیشتر ایزد باران، پیک خدایان، کتاب ماه هنر شماره 57 و 58


تشتریشت (تیشتریشت، تیریشت)

تِشْتَریشت: تیشْتَریشت/ تیریشت. هشتمین و یکی از کهن‌ترین یشت‌های اوستا است. این یشت در بزرگداشت و ستایش پر فروغ‌ترین و درخشان‌ترین ستاره آسمان و ایزد نگاهبان آن که همانا تِشتَر/ تیر/ شباهنگ/ شِعْرای یمانی باشد، سروده شده است. تشتریشت دارای ۱۶ بخش یا کرده و ۶۲ بند است. اما بسیاری از این بندها در دوره‌های جدیدتر به متن اصلی افزوده شده‌اند. افزوده‌های احتمالی جدیدتر عبارتند از بندهای ۱ تا ۲۹، ۴۱، ۶۲، ۷۱ تا ۱۲۹، ۱۳۹ تا ۱۴۲، ۱۵۲؛ و نیز افزودگی‌هایی در بندهای ۵۴، ۵۶، ۱۵۵، ۱۵۷، ۱۵۸. برخی از بخش‌های تشتریشت از این قرار است: «می‌ستاییم ستاره درخشان و شکوهمند تِشْتَر را؛ آن بخشنده خانه آرام و خانه خوش را، آن افشاننده پرتوهای سپید و درخشان را و درمانگر بلندبالای تیز‌پرواز را، آن درخشنده از دور را که افشاننده فروغ بی‌آلایش است. می‌ستاییم آب دریای فراخکرت را و رود وَنْگوهی در همه جا پُر آوازه را، نام گِئوش مزدا آفریده را و فَرّ کیانی را.

می‌ستاییم ستاره درخشان و شکوهمند تِشتَر را؛ آن در بردارنده تخمه آب‌ها و آن توانای بزرگ نیرومند، و آن دورنگرنده بلند‌پایگاه و زَبَردست را؛ آن بزرگواری که نیکنامی از اوست و تبارش از اَپام‌نَپات است.

می‌ستاییم ستاره درخشان و شکوهمند تِشتَر را؛ او را چشم به راهند: چارپایان کوچک و بزرگ، و مردمانی که پیش از این آزاررسان بودند، و کَئِتَه‌هایی که پیش از این به بدکرداری می‌پرداختند. کدامین هنگام تِشتَر درخشان و شکوهمند از برای ما برخواهد دمید؟ کدامین هنگام سرچشمه‌های آب به نیرومندی اسبی دگرباره روان خواهند شد؟

می‌ستاییم ستاره درخشان و شکوهمند تِشتَر را؛ آنگاه که سال مردمان به زودی به سر می‌آید، فرمانروایان خردمند و جانوران آزادی که در کوهساران به سر می‌برند و درندگان بیابان‌نورد، چشم به راهِ بردمیدن او هستند. او که پس از بردمیدنش، سالی خوش یا سالی بد برای کشور آورد. آیا سرزمین‌های ایرانی از سالی خوش بهره‌مند خواهند شد؟

برای متن کامل مقالات به نسخه چاپی کتاب مراجعه نمایید.